۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه

اینجا تورنتو

پریروز رسیدیم. خسته و کسل از راه و خداحافظی از همه. تو فرودگاه ایران سر بارها خیلی اذیت شدیم. اینجا هم 2 تا از بارها نرسید و دیشب رسید.
شب اول با کلی خستگی رفتیم برای صبحانه خرید. دیروز هم رفتیم دنبال خونه و کارهای بانکی. این کیبرد برجسب فارسی نداره . بعدا بیشتر مینویسم. فقط بگم دلم برای همه، مخصوصا مامان گلم خیلی تنگ شده.