۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

زندگی در میان سایر اهالی کره زمین

زندگی در تورنتو من رو با آدمها و فرهنگهای زیادی آشنا کرد. تو این مدتی که اینجا بودم دوستان زیادی پیدا کردم که گروه زیادیشون مربوط میشن به دانشگاه، گروهی دوستان قدیمی همسرم، گروهی مربوط به برنامه های متفرقه که شرکت کردم و عده کمی از دوسنانم هم به طور اتفاقی تو مسیر زندگیم پیدا کردم.
اینجا دوستان بسیار عزیزی از ملیت های ایرانی، کانادایی، چینی، روس، آلمانی، کره جنوبی، کوبایی، برزیلی، بلاروس، تایوانی، هندی، پاکستانی، افغانستانی، فیلیپینی، سوریه ای، بنگلادشی، سریلانکایی، اروپای شرقی ... دارم.
زندگی با این همه آدمهای رنگ و وارنگ خیلی چیزها به من یاد داد. یکیش اینکه روحم رو لطیفتر کرد. احساس میکنم آدم مهربونتری شدم. همه آدمها رو مستقل از رنگ و نژاد و زبانشون مثل هم میبینم و دوست دارم. نه اینکه خودم بخوام نه. محیط روم تاثیر گذاشت. رفتارهای زشت و زیبا دیگران اینا رو بهم یاد داد. دیدم هر آدمی هر ظاهری که داشته باشه برای کس یا کسانی واقعا عزیزه، همونطوری که اگه کسی از ما، بچه ای نه چندان زیبا داشته باشه، با تمام وجود بهش عشق میورزه یا اگه پدر و مادرش چندان کلاس اجتماعی بالایی نداشته باشن، براش عزیزن و خیلی دلش میشکنه اگر از کسی نسبت بهشون بی احترامی یا کم احترامی ببینه.
یکی دیگه اینکه از نگاه دیگران هم زندگی رو دیدم و با فرهنگ و عقاید بقیه آدمها آشنا شدم. مثلا اینکه با اهالی هند و پاکستان و بنگلادش و سریلانکا و اون نواحی، تعارف الکی نکم که به احتمال قریب به یقین تو هوا میگیرنش! و ممکنه عواقب پشیمون کننده ای در پیش داشته باشه، پشیمونی هم که فایده نداره. یا مثلا آدمهای روسیه و اون حوالی تعداد گل زوج رو برای ابراز غم و ناراحتی به هم میدن و تعداد فرد رو برای شادی و کادو استفاده میکنن. یا مثلا چینی ها و کشورهای همسایه عدد 4 رو بد میدونن (4و 14و 24و 34و ...) در حالیکه سایر مردم دنیا 13 رو خوش یمن نمیدونن. یه نکته بامزه: تو اتیوپی بعد از ازدواج، مردها فامیلی شون رو عوض میکنن و فامیلی خانومشون رو میگیرن! (بازم به اتیوپی!) مردم آمریکای مرکزی خیلی خیلی مهربون و خونگرم و اجتماعی هستن، راستی اگه یه آقای برزیلی تازه وارد رو دیدین که هرروز با همه، خانوم و آقا روبوسی میکنه، بدونین هیچ منظور بدی نداره (گفتم که یه وقت کسی غیرتی نشه، نه اینکه سو استفاده کنن بقیه ملل!). دیگه دیگه... آهان شنبه ها جهودها دست به هیچ وسیله برقی (کلا هر چیز غیر بدوی!) نمیزنن، تا اینجاش رو که به احتمال زیاد میدونین، اما اما ! کلاه شرعی : همه چیزهاشون شنبه ها رو تایمره. مثلا به کلید برق دست نمیزنن ولی تایمر سر وقت تنظیم شده برق رو قطع میکنه. یه چیز جالب تر: اگه شنبه ها برین تو 1 برجی تو مناطق جهود نشین، یکی از آسانسورها، تو هر طبقه وای میسته. حالا خدا نکنه یک تازه وارد از همه جا بی خبر بخواد بره طبقه مثلا 40!
دیگه اینکه پاکستانی ها رو خیلی نمازخون و روزه بگیر دیدم، ژاپنی ها رو خیلی مودب، چینی ها رو سختکوش و هندی ها رو سمج!
آسیایی ها خیلی به درس بچه هاشون و انواع و اقسام کلاسهای فوق برنامه اهمیت میدن. شنیدم که درصد بالایی از زنان فیلیپینی برای کار به سایر نقاط دنیا مهاجرت میکنن، درحالیکه درصد زیادی از زنان تایلندی برای کار تو کشورشون می مونن.
و دیدم و شنیدم خیلی موارد جالب دیگه در مورد بقیه اهالی کره زمین که این روزها برام خیلی کوچیک شده! چون اینجا تورنتوست! جایی که هر گم شده ای داشته باشین پیدا میکنین. (این آخری جدی بود!)

دیروقت

۲ نظر:

رز گفت...

تجربیات جالبی بود. موفق باشید.

ناشناس گفت...

سلام عزیزم
خیلی منتظرت بودم. از تجربه های قشنگت ممنونم. چه خوب! منم می تونم از تجربه های خوبت استفاده کنم :)
مواظب خودت باش. قربانت. مهر.