۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

فردا امتحان نیم ترم سختی دارم ولی با کمال آرامش نشستم دارم وبگردی میکنم. چرا؟ چون من دقیقه نودی هستم و هیچوقت سر عقل نمیام! حالا فردا از اضطراب نصفه جون میشم.
چند روز بود که بدجوری سرما خورده بودم. بالاخره امروز برای اولین بار اینجا رفتم دکتر و پرونده تشکیل دادم. برام 1 سری آزمایش هم نوشت که باید برم بدم.
درسهام خیلی زیادن. هفته ای 12 ساعت تئوری و کلی هم عملی. همه اش هم باید پروژه تحویل بدیم و امتحان بدیم ولی در کل خیلی خوبن.
آخر هفته 2 جا مهمون بودیم که هر 2 تاش خوب بود و خوش گذشت.
راستی عید فطر هم مبارک. اینجا سر کلاسهای ما امروز همه پاکستانی ها و عربها و کلا مسلمونهای دیگه کلی تبریک به هم میگفتن. ما هم به همه تبریک گفتیم. آخه این براشون مهمترین عیده. همه دقیقا میگفتن "عید مبارک" اول فکر کردم به احترام ما دارن فارسی بهمون تبریک میگن. حالا نگو این جمله عربیه و همه مسلمونها به هر زبانی، همین رو میگن.

هیچ نظری موجود نیست: