۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

کادوی تولد

چند روزه دارم فکر میکنم برای تولدت چی کار کنم. اول خواستم به رسم ایران که بودیم برات مهمونی بگیرم ولی دیدم دیگه بزرگ شدی کوچولوی من، تازه مگه چند نفر جا میشن تو این خونه فسقلی ما. حالا تو این 10 روز 1 فکری برای اونشب میکنم. شاید شام با هم بریم "بتن قوژ" بعدش هم سینما.
خواستم برات 1 پالتو شیک بخرم، دیدم میای غر میزنی، میگی: " مرسی عزیزم ولی کاشکی این مدلی نخریده بودی. من تواین مدل خیلی راحت نیستم. (یعنی اصلا اینو دوست ندارم)" و بعد دعوا میشه.
امروز 1 دفعه به فکرم رسید برم برات 1 قاب عکس دیجیتال بخرم. 1 قاب بزرگ اندازه تلویزیون. هنوز نمیدونم پیدا میشه یا نه. از این کوچیکهاش خوشم نمیاد. آخه تو عاشق لوازم دیجیتال هستی. منم بعد ور میدارم عکس همه اونایی رو که دلم براشون تنگ شده میریزم توش. اینطوری هم تو خوشحال میشی، هم من!
خوبه که هیچوقت اینجا نمیای وگرنه الان میگفتی: خوبه دیگه به نام من، به کام تو!

هیچ نظری موجود نیست: