۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

مهمان داری

دیروز گفتیم اینهمه اجاره خونه میدیم بریم 1 کم از امکانات این ساختمون استفاده کنیم. استخر رفتیم و سالن ورزشی رو کشف کردیم. استخر عالی بود. شیک و تمیز، آب گرم و از همه مهمتر اینکه حتی 1 نفر هم تو آب نبود. حدود نیم ساعت شنا کردیم. بعد از شنا انقدر سبک شده بودم و حالم خوب بود که تصمیم گرفتم هرروز بیام ولی امروز که نشد چون مهموندار شدیم.
1 خانم و آقای مسن و متشخص امشب مهمون ما هستند. اینجا باهاشون آشنا شدیم. همون روزهای اول که اومده بودیم. برای شام زرشک پلو با خوراک مرغ درست کردم. قلبم رفت تا این غذا درست شد. آخه گازهای اینجا برقیه و شعله ای دیده نمیشه و من برای مهمون کلی وسواس دارم که همه چیز عالی باشه. با اینها هم که رودروایسی دارم میگه بدتر.
دیگه کم کم باید بیان. برم 1 دور دیگه همه چی رو چک کنم.

۲ نظر:

برادر گفت...

سلام.شما هنوزم بستني زياد دوست دارين؟
راستش نظر دادن اينجا خيلي سخته.هي بايد از اين google ها درست كني .تازه رمزشم فراموش نكني.بعد شما فقط با مرغ بلدي غذا درست كني؟!!!
ضمنا اولين خانمي هستي كه از خريد زود خسته ميشي.مگه شما غر زدن هم بلدي؟اخلاقت خيلي هم خوبه لازم نيست دعا كني.رشته ديگه كه ميخواين بخونين چيه؟خوشحالم كه بهتون خوش ميگذره.سلام برسونين.اگه پسووردمو فراموش نكنم بازم نظر ميدم

ناشناس گفت...

سلام. بله بستنی که اینجا از بزرگترین دلخوشی های منه! میخوام "شبکه" بخونم که ارتباطاتم گسترده تر بشه!
راهی